شناسایی ابعاد فاجعه انسانی و حقوقی گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ از محاصره نوار غزه توسط رژیم اشغالگر قدس در چند سطح قابل نقد و بررسی است.
الف) بعد منطقهای این روند بازگشت به سفر دورهای جورج بوش در آخرین سال مسند ریاستجمهوریاش به منطقه دارد. همزمانی سفر جرج بوش، دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و حمایت رئیسجمهوری آمریکا از طرح جداسازی رژیم صهیونیستی به عنوان بخش عملیاتی نشست پاییزی آناپولیس آمریکا به شمار میآید. به عبارت دیگر دیدار با برخی از رهبران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و سرزمینهای اشغالی در چارچوب تحرک دیپلماسی کاخ سفید برای تحتالشعاع قراردادن اهداف ناکام آمریکا در منطقه است. در محافل دانشگاهی و سیاستگذاری ایالات متحده، اجلاس آناپولیس پیشدرآمدی برای تحتالشعاع قراردادن افکار عمومی آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور تلقی میشود زیرا تیم نومحافظهکاران ایالات متحده به دنبال احیای خود در منظر افکار عمومی این کشور هستند. ازسویی دیگر با توجه به تأثیرگذاری لابی صهیونیستی در انتخابات آمریکا، سفر اخیر جورج بوش به خاورمیانه برای کسب اعتماد و حمایت لابی یهودی از نامزد جمهوریخواهان در انتخابات این کشور است. این درحالی است که در ادبیات رسانهای علامت و نشانههای اجرای احتمالی حملات گسترده رژیم صهیونیستی به نوار غزه در انعکاس اخبار کنفرانس آناپولیس وجود داشت.
ب) بعد دیگر تأثیرگذاری سیاست تحریم و محاصره غزه تحتالشعاع قراردادن ناتوانی اولمرت از پیامدهای انتشار گزارش وینوگراد درخصوص شکست رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان است. این روند درحالی انجام گرفت که نظام سیاسی اسرائیل با بحران مشروعیت و کارآمدی روبرو شد که پیامد این روند به تغییر فرماندهان ارشد نظامی و حتی تا درخواست استعفا و جابجایی اولمرت پیش رفت.
ج) نکته دیگر تأثیرگذاری از ریاضت اقتصادی مردم بیدفاع غزه و فشار با هدف ناکارآمد جلوه دادن دولت منتخب اسماعیل هنیه و ایجاد التهاب فضای سیاسی و روانی در افکار عمومی است تا در شرایط اضطرار محمودعباس را به عنوان رهبر فلسطین اشغالی بپذیرند.
اگرچه دولتمردان رژیم صهیونیستی تثبیت محمودعباس را به عنوان تصمیمگیر در عرصه سیاست داخلی و خارجی فلسطین اشغالی در پوشش عربی – اسلامی در نشست مکه دنبال میکردند و سعی داشتند با گسترش تعداد بازیگران در عرصه حل و فصل منازعات رژیم صهیونیستی و مردم فلسطین، قاعده بازی را از بعد ملی به منطقهای تبدیل کنند اما با توجه به سوابق تلخ بیاعتنایی یا عدم حمایت جدی کشورهای عربی از مردم مظلوم فلسطین، مردم انقلابی سرزمینهای اشغالی اسماعیل هنیه را به عنوان رهبر انقلابی برگزیدند و این روند را در حمایت سراسری مردم فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه به خوبی به منصه ظهور گذاشتند.
د) مطابق ادبیات حقوق بینالملل سیاست تحریم، محاصره و کشتار بیش از یکونیم میلیون فلسطینی ساکن نوار غزه برابر اصول و قوانین بینالمللی ازجمله قطعنامههای سازمان ملل و مفاد کنوانسیونهای ژنو از مصادیق جنایات جنگی به شمار میرود.
اگرچه به دنبال آشکارشدن ابعاد فاجعه انسانی در نوار غزه، تحرکاتی در سطح جهان اسلامی و عرب و برخی از موسسات وابسته به سازمان ملل صورت گرفت اما این تلاشها در مقایسه با عمق و گستره جنایات موجود در نوار غزه بسیار ناچیز بوده است.
متأسفانه به نظرمیرسد درخصوص این بحران بسیاری از کشورهای عربی (اتحادیه عرب) تحت تأثیر متغیرهای نظام بینالملل قرار گرفته و برخلاف وظیفه انسانی و مسلمانی درباره فلسطین به عنوان موضوعی خنثی یا سکوت کرده یا صرفاً به ابراز همدردی بسنده میکنند. این روند را میتوان در صدور صرفاً بیانیه در اتحادیه عرب پس از مخالفت آمریکا از تصویب قطعنامه شورای امنیت در محکومیت اقدام رژیم صهیونیستی مشاهده کرد.
همچنین بهنظر میرسد همه رسانههای گروهی منصف و جهان اسلام، با انعکاس حقایق موجود در کرانه باختری و نوار غزه، وجدان بشریت را در معرض قضاوت فجایع انسانی در این سرزمین قرار دهند و در سایه این بیداری کشورهای اسلامی با اجماع و بلوکبندی سیاسی با ارسال کمکهای مادی و اقتصادی در اطراف نوار غزه ولو به صورتی نمادین اتحاد اسلامی و انسانی را در جامعه بینالملل ایجادکنند تا موجب تحریک سازمانهای بینالمللی برای شکست محاصره توسط رژیم صهیونیستی شود.
در بعد حقوقی نیز ضرورت دارد همه کارشناسان و نخبگان جهان اسلام با طرح لایحه حقوقی در نهادهای حقوقی بینالمللی مانند دیوان بینالمللی دادگستری، رسیدگی به فجایع انسانی غزه را که برخلاف قطعنامههای سازمان ملل و کنوانسیونهای ژنو است، درخواست کنند.از نظر سیاسی نیز انتظار است کشورهای عربی و اسلامی با ایجاد اجماع سیاسی و بینالمللی نسبت به طرد رژیم صهیونیستی در همه مجامع سیاسی فرهنگی و اقتصادی اقدامات مقتضی انجام دهند.
* عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی